88/2/1
10:31 ص
1. وقتی می بینی مهمترین آرمانهای اسلام، همان ها که اسلام امام خمینی را اسلام ناب می کند در یک اجلاس بین المللی توسط زئیس جمهور ایران به زیباترین نحو بیان می شود، خوب می فهمی که خداوند اراده کرده است که ان یتم نوره. وقتی می بینی که نظام بین المللی صهیونیست از مدت ها قبل چنین اجلاسی را تحریم می کند و تمام زورش را می زند تا یطفئو نورالله بافواههم، و بعد می بینی که همه ی جان کندن هایشان با بیان حرف حق، هباء منثورا می شود،می فهمی که خداوند اراده کرده است که حق پیروز شود. وقتی اینها را می بینی تازه متوجه می شوی که دعوا از دعواهای سر کوچه ای و منازعات حزبی آن طرف تر است. تازه می فهمی که حتی در انقلاب اسلامی هم نمی توان متوقف شد و اراده ای بر این تعلق گرفته است که این انقلاب که خود در سیر حرکت موحدان قرار می گیرد، تلنگری باشد برای انقلابی بزرگتر. اینها تو را خوب به این نتیجه می رساند که چرا احمدی نژاد رئیس شد. اگر مسئله را اینطور ببینی، نیازی نست برای فهم اینکه چرا چنین شد به خواب و رویا متوسل شوی. آری «هر چه خدا خواست همان می شود» .
2. جمعی اما اشتباه رفته اند. آنها نه احمدی نژاد را در جریان انقلاب می نگرند و نه انقلاب را در جریان حرکتی بزرگتر . این بعضی، همان هایی هستند که با اینکه خیلی دم از خدا می زنند اما افراد حواسشان را پرت میکنند. اینها گاهی توهم میزنند و کسی را در هالهای از نور میبینند. گاهی آنقدر جو گیر می شوند که عوض اینکه راه را ببینند به راهرو می چسبند. کسانی که به ظاهر قرآن میخوانند اما واقعا نفهمیدهاند که و لا رطب و لا یبس الا فی کتب مبین. اینها احتمالا چیزی شبیه همان هایی هستند که اهل بیت را تا مقام خدایی هم بالا میبردند . نمی دانم چرا مخشان نمی کشید که بندگی خدا اینان را به مقام قاب قوسین او ادنی رساند. خلاصه آدمهای کوته نگر همیشه بودهاند. احمدی نژاد پیامبر نیست. ره بر هم نیست اما سرباز خوبی برای صراط حق است. انقلاب را خوب فهمیده است و خوب هم پای آنچه فهمیده است میایستد. برایش مهم نیست که مقابلش که باشد. فلان مقام مملکتی، فلان رئیس جمهور یا صهیونیسم بین الملل.
3. جمعی دیگر هم اشتباه رفتهاند. از قضا آنها هم به خود احمدی نژاد نگاه کردند و نه به حرفها و آرمانهایش. ظاهرا نفهمیدند که حرف از اسلام و قرآن و آرمانهای انقلاب میزند. چون از خودش خوششان نمیآمد راضی شدند به اینکه همه حرفها و کارهایش را لجن مال کنند. حتی اگر این حرفها آرمان و شعار خودشان در گذشته باشد. گاهی با قیافهاش حال نکردند، گاهی با کت شلوارش، گاهی با سادگی اش، گاهی با سفرهایش، گاهی با لحن سخنرانیش، گاهی با اطرافیانش، گاهی با تحجرش و گاهی با روشنفکری اش. البته آنجا که خوبی کار این بنده خدا زیادی تابلو بود، سعی کردند او را هیچ کاره جلوه دهند و بگویند این را نیز« ما کردیم».
4. اما ما چه نسبتی با احمدی نژاد داریم. او را در هالهای از نور میبینیم و معجزه و ناجی تمام ملل یا کسی که قد و قوارهاش به ریاست جمهوری نمیخورد، اینکاره نیست، هیچ کارش پشتوانه کارشناسی ندارد و امثالهم. آنچه ما حق میپنداریم این است که احمدی نژاد پیامبر نیست. ره بر هم نیست اما سرباز خوبی برای صراط حق است. انقلاب را خوب فهمیده است و خوب هم پای آنچه فهمیده است میایستد. برایش مهم نیست که مقابلش که باشد. فلان مقام مملکتی، فلان رئیس جمهور یا صهیونیسم بین الملل. درد محرومان را خوب میشناسد، سفرهای استانی اش فاصله دولت با مردم را کم کرده است و مستضعفان را امیدوار. سهمیه بندی بنزین که خیلیها جنمش را نداشتند او عملی کرد و قص علی هذا. اما همین احمدی نژاد گافهایی هم داشته است. و بیشتر این نقطه ضعفها به اطرافیانش مربوط میشود. و آنچه بیش از هر چیر دیگر خاطر دلسوزان را آزرده است کوچک کردن حلقه دوستان و مشاوران است.
5. باید از بین اسلام انقلابی، اسلام مبارزه ، اسلام نفی استکبار و استعمار و اسلام مسالمت حتی با زورگویان، اسلام مدرن شده ، اسلام عافیت طلبی یکی را برگزید. به قول شهید آوینی:« امام به ما آموخت که انتظار در مبارزه است» و احمدی نژاد کسی است که میتواند رئیس جمهور کشوری باشد که میخواهد منتظر باشد، انتظاری آنطور که امام میفرمود.