88/8/19
2:47 ع
مرگ پیش آورد با لبخند ، جام دیگری
گفت :من پرکرده ام این را به نامِ دیگری
خوشه ای هم از شراب خویش امشب مست باش
ای تهی ! ای جرعه نوش ازدحام دیگری !
شد قضا عمر تو ، در این سیر موهوم طلب
کو طوافی تازه در بیت الحرام دیگری ؟ ...
هر قیامم سجده ای شد ، هر رکوعم سجده ای
سجده ای خواهم که باز آرد قیام دیگری
تخته سنگی ، سال ها در سینه ام نشکفته ماند
می تراشم صخره ها از شعر ـ دام دیگری ـ
در فراسوی عدم می ایستد ، دل می برد
با تبسم ، با کرشمه ،... بی کلام دیگری
من غبار حسرت تقویم های مرده ام
کاش عشق از در درآید با سلام دیگری
عبد الحمید ضیایی