سفارش تبلیغ
صبا ویژن
صفحه اصلی پیام‌رسان پارسی بلاگ پست الکترونیک درباره اوقات شرعی

87/5/8
7:15 ص

1.شهر به سختی سیاه شده است، ظلمت همه ی کوچه ها را فرا گرفته، جهل بر شهر فرمان می راند. فکر پیدا نمی شود، نیازی به فکر نیست. آنچه پدران کرده اند فرزندان هم می کنند. طبقه ی روشنفکر ستاره و ماه را می پرستند و بقیه بت. علاوه بر بت های قبیله ای و خانگی به تعداد روزهای سال بت وجود دارد. در مسافرت، سنگ های بیابان خدا می شوند. مسافر در هر منزلی چهار سنگ بر می گزیند، زیباترین آنها معبود می شود و بقیه پایه ی اجاق. پدر با دست خودش دختر را زنده زنده خاک می کند. طلب باران هم جالب شده. به دم گاو هیزم می بندند وآتش می زنند. گاو نعره می زند، آتش هیزم برق است ونعره های گاو، رعد.از قیامت غافل نیستند. کنار مرده شتری حبس می کنند تا در روز حشر پیاده نباشد...

شهر تاریک است. از همیشه تاریک تر. جایی روشن شده. بالای کوه. محمد(صلی الله علیه و اله) دوست خدا، مبعوث شده است. آمده است شهر را روشن کند. آمده است مکارم اخلاق را تمام کند.

2. عطرش کوچه های تاریک را خوشبو می کند. صورتش چون ماه شب چهارده می درخشد. ابروانی، بلند، کشیده، پر پشت و ناپیوسته دارد. چون به کسی رو می کند با تمام بدن رو می کند. پیوسته خموش است وجز به هنگام نیاز سخن نمی گوید. خوی نیکش شامل همه می شود، مردم او را پدری مهربان می دانند. وقتی با کسی می نشیند آنقدر صبر می کند تا او بر خیزد و محمد برود. محمد ( صلی الله علیه و اله) آمده است. شهر روشن شده است.

3.شهر تاریک تاریک است. تاریک تر. جهل فرمان می راند اما این بار اسم جهل را عقل گذاشته اند و علم. خضوع خیلی بد شده است حتی برای سنگ. انسان خدا شده است.

4. شهر تاریک تاریک است. مهدی( علیه السلام) قرار است بیاید. قرار نیست تنها باشد. یار می خواهد...یا علی.

با استفاده از:

1.سبحانی، جعفر، فرازهایی از تاریخ پیامبر، نهم، تهران، نشر مشعر، 1377

2. طبا طبایی، علامه سید محمد حسین، سنن النبی( صلی الله علیه و اله)، دوم، تهران، انتشارات پیام آزادی، 1385


مشخصات مدیر وبلاگ
 
لوگوی وبلاگ
 

عناوین یادداشتهای وبلاگ
خبر مایه
بایگانی
 
صفحه‌های دیگر
دوستان
 

ترجمه از وردپرس به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ