87/4/23
2:51 ع
در خانه ی خدا متولد شد.درب خانه برای مدتی بسته ماند. هیچ کس نتوانست این قفل را بگشاید. بسته ماند و حتی برای علی ( علیه السلام ) هم در باز نشد. برای او باید دیوار بیت الله شکافته شود! قبل از نزول قرآن بر پیغمبر، برای برادرش محمد صلی الله علیه واله قرآن خواند. و با چه صوت زیبایی، « قد افلح المو منون ». بهترین عبد خدا، مربی او بود. در دامان او بزرگ شد. در غار نزول وحی هم با او بود. قبل از همه ایمان آورد. بارها پیامبری که اعراب جاهل با تذکر او از جهل به در آمدند فرمود که علی علیه السلام، برادر و وصی وجانشین من است. و قال انا مدینه العلم وعلی بابها و سد الابواب الا بابه. همسریِ دختر رسول خدا صلی الله علیه واله فقط شایسته ی او بود. لیله المبیت را همه فهمیدند، کسی جز علی علیه السلام جرات نکرد در بستر محمد صلی الله علیه و اله به استقبال شمشیر کفار برود. فداکاری هایش در جنگ احد را همه دیدند. در خندق فقط او به جنگ عمرو رفت وچون شیری او را به درک فرستاد. غدیر را همه شان به یاد داشتند. منتظر ماندن عده ای در گرمای غدیر برای اینکه همه برسند. سفارش های بهترین بنده ی خدا درباره ی آنچه در این روز می گوید. اگر این را ابلاغ نکند اصلا رسالتش را ابلاغ نکرده. « من کنت مولاه فهذا علی مولاه » فقط گوشه ی کوچکی از خطبه ی مفصل غدیر است که آنها از لسان محمد صلی الله علیه و اله شنیدند. اما همه ی اینها را فراموش کردند. از علی علیه السلام غا فل شدند چون خود پرست بودند. گناهی که شیطان را شیطان کرد، آنها را از چشمه ی علی علیه السلام به لجن زاری کشاند که دینشان را زایل کرد. البته از آنها بعید نبود. آنها از ایل وتبار کسانی بودند که عقل کل را مجنون می نامیدند.
علی علیه السلام را تنها گذاشتتد و فقط فاطمه سلام الله علیه برای علی علیه السلام سربازی کرد.
یا فاطمه ( صلوات الله علیک ) میلاد امیر المو منین مبارک ...
87/4/19
10:0 ع
مرحوم قیصر امین پور نوشته ای بس ارزشمند دارند که در آنجا به پنج پرسش درباره ی شعر وشاعر جواب می دهند،البته عنوان نوشته پنج پرسش بی پاسخ است.اگر عمری باشد وتوفیقی،از محضر جناب ایشان بوسیله« پنج پرسش بی پاسخ » بهره خواهیم برد.غرض اینکه استاد ارجمند، جلوی هر چیزی یک چیست گذاشتن و به دنبال تعریف جنس و فصلی برای آن گشتن را اشتباه می دانند. شعر هم از همان چیز هاست.
عباد از این به بعد اشعار شاعران معاصر وغیر را معاصر را در برنامه ی نوشته هایش قرار خواهد داد.
یا رب از دلٌ مشرق نور هدایت کن مرا
از فروغ عشق،خورشید قیامت کن مرا
تا به کی گَرد خجالت زنده در خاکم کند
شسته رو چون گوهر از باران رحمت کن مرا
خانه آرایی نمی آید زمن همچون حباب
موج بی پروای دریای حقیقت کن مرا
استخوانم سرمه شد از کوچه گردانی های حرص
خانه دار گوشه ی چشم قناعت کن مرا
چند باشد شمع من بازیچه ی دست فنا؟
زنده ی جاوید از دست حمایت کن مرا
خشک بر جا مانده ام چون گوهر از افسردگی
آتشین رفتار چون اشک ندامت کن مرا
گرچه در صحبت همان در گوشه ی تنهاییم
از فراموشان امن آباد ِعزلت کن مرا
از خیالت در دل شبها اگر غافل شوم
تا قیامت سنگسار از خواب غفلت کن مرا
در خرابی هاست چون چشم بتان،تعمیر من
مرحمت فرما ز ویرانی عمارت کن مرا
از فضولی های خود صائب خجالت می کشم
من که باشم تا کنم تلقین که رحمت کن مرا؟
صائب
87/4/13
12:57 ع
قبل از اول. بسم الله الرحمن الرحیم
بنده هر کارش را با نام ویاد خدا وطلب یاری از مولا شروع می کند. این شروع فقط یک اسم بردن نیست. اسم گذاری است. یک انتساب است. وقتی کار منتسب به حضرت حق باشد، باید در مسیری پیش برود که ابتدایش توکل وهمت است وآخرش قرب. «عباد» با نام خدا شروع می شود چون قرار است بنده باشد. عباد مهر بندگی بر جسم وجانشان زده اند وذ ره ای از شکر نعمت بندگی در اظهار آن است. پس بسم الله.
اول. وعباده المکرمین
اول قرار بود اسم اینجا عبد باشد اما نشد.رجوع به زیارت جامعه و دیدن عبارات « وساسه العباد» و« وعباده المکرمین الذین لا یسبقونه بالقول وهم بامره یعملون» نام «عباد» را به ذهنم آورد. چرا درباره ی اسم،حرف می زنم؟ چون نام، هدف ومنطق را تا حد زیادی مشخص می کند.« عباد» عباد شده است که بگوید قرار بر بندگی است. فرد وجامعه هر دو باید بنده باشند. واینکه فقط بنده ها آزادند.
دوم. اول بنا نبود که بسوزند عاشقان...
همین اول بگویم که من خیلی دل خوشی از اینترنت ندارم. شبکه ای جهانی که از ابزارهای نظام سلطه است. رسانه ای که سرشار از شهوت انگیزها وکفرآمیزهاست. وجدای از همه ی اینها، ذاتش مشکل دار است! حتی اگر خوب از آن استفاده کنی!! انشاء الله در باب برائت از اینترنت بعدها به تفصیل سخن خواهم گفت.
اما آنچه مرا به را اندازی «عباد» واداشت،کمی دغدغه بود. میدان را نمی توان خالی کرد ودودستی به بی بند وبارها ومعاندان سپرد. لذا «عباد» در این شب مبارک( شب اول ماه رجب) که از زیباترین شبهای بندگان است به روز می شود تا در حد توان، حرف های بندگان خدا را بیان کند. وحتما می دانید که همه ی بنده ها انقلابی هستند!!!!
سوم. امامی که بنده بود
اگر بنا باشد یکی از عباد را برای بنده شدن الگو قرار دهیم؛ احق که بهتر از امام خمینی پیدا نخواهیم کرد. امام، عرفان ومعنویت را با مبارزه وسیاست آمیخت. امام از آنهایی نبود که اخلاق ومعنویت از اورا از هجوم علیه استکبار باز دارد و امام از آنهایی نبود که کار ورهبری دنیای اسلام اورا از خانه وخانواده دور کند. امام در برابر کودکان چون کودکی مهربان ونرم خو بود ودر برابر دشمنان دین، مقتدر ومتکبر. الگوی ما حضرت امام است.
چهارم. تا در میکده شادان وغزل خوان بروم
از همین امشب بد مست شده ایم. آنکه با او بین حق وباطل فرق می افتد، از خانه ی خدا خواهد آمد. آنها که طواف می کنند، به گرد محل ولادت علی( علیه السلام) می گردند. البته شهیدان به دور سرش گشتند وجانشان را فدایش کردند.
یاعلی