88/11/11
5:49 ع
سلام علیکم. آنچه تقدیم می شود اولین بخش از منتخب سخنان حضرت امام خمینی از صحیفه امام است. ترتیب بیانات بر حسب تاریخ است و در انتخاب آنها سعی شده شرایط تاریخی و خصوصیات و روش رهبری حضرت امام بیش از هر چیز دیگر مشخص شود، علاوه بر اینکه سعی شده آنچه به نظر می آید در نگاه امام اهمیت بیشتری دارد، متمایز و قابل فهم باشد. اولین قسمت از این مجموعه منتخبی از سخنان و پیام های حضرت امام از 23 بهمن 1357 تا 31 فروردین 1358 است.
پیروزى شما پیروزى بزرگ اسلام است، و از این به بعد توجه به بسیارى از امور لازم است که عمده آن توجه به حفظ وحدت کلمه است. ما در بین مبارزه هستیم و باز محتاج به وحدت کلمه هستیم؛ باز باید همه اقشار با هم برادروار و در کنار هم آماده باشند براى مبارزه و جلوگیرى از تشتتات و اختلافات. اگر خداى ناخواسته اختلافات پیدا شوند معلوم نیست که ما به پیروزى نهایى برسیم.
اینک ما باید ایران را بسازیم؛ از نو بسازیم ولى مشکلات دارد مشکلات فقط با دولت رفع نمىشود، مشکلات با یک قشر یا دو قشر از ملت رفع نمىشود. همه ملت باید دست به هم بدهند و هرکس در هر شغل، مقام و مکانى که هست، دست به دست ملت بدهد و با هم این بناى جدید را به پایان برسانیم، و یک ملت جدید و یک دولت جدید و یک بناى جدید که همه اسلامى باشد و همه انسانى باشد ما از سر بنا کنیم.( 23 بهمن 1357/14 ربیع الاول 1399)
ادامه مطلب...
88/10/30
3:30 ع
سلام علیکم. مدتی است مشغول انجام پایان نامه کارشناسی ارشد هستم و کمتر فرصت می کنم به عباد برسم. شاید درباره پایان نامه چیزی نوشتم گرچه تا به حال در (( عباد))، تخصصی حرف نزده ام. من دانشجوی فلسفه علم هستم و انتظار می رود که حرف هایی مربوط با رشته تحصیل ام داشته باشم که کم و بیش دارم ،اما باید مجالی پیدا شود که حرف ها را منظم کرده و خدمت دوستان ارایه کنم.
آنچه در زیر می خوانید پیام حضرت امام خمینی رحمت الله علیه به ملت ایران در بیست و دوم سال پنجاه و نه است. این پیام ایشان نه ماده دارد . در اینجا خلاصه ای از بعضی مواد را آورده ایم. یا علی.
اکنون که بحمداللَّه تعالى انقلاب بزرگ اسلامى در آستانه سال سوم است و به رغم بدخواهان و گروهکهاى فاسد مفسد و مزدور شرق و غرب که امید شکست انقلاب را در کمتر از شش ماه داشتند و چشم به راه سردى و سستى ملت و پشت نمودن آنان به انقلاب و باز شدن راه براى وابستگان به رژیم ستمکار سابق و در نتیجه براى امریکاى جنایتکار و دیگر چپاولگران که با حیلههاى شیطانى در کمین نشستهاند تا از آب گل آلود ماهى بگیرند، ملت معظم باید در حال افزایش انسجام و وحدت کلمه باشد. ملت آگاه ایران امروز شاهد آن همکاریهاى عظیم انسانى- اسلامى در سرتاسر کشور است و نیز شاهد ایثار مال و جان و عزیزان خود براى پیروزى و راندن کفار بعثى از میهن عزیز خویش است و قلمهاى زهرآگین دشمنان آگاه بدخواه و دوستان بىتوجه، تأثیرى در روحیه تودههاى میلیونى عظیم الشأن ایران و مسلمانان جهان ننموده است. لازم است تذکراتى داده شود:
تذکر متواضعانهاى است به حضرات گویندگان و نویسندگان اعم از روحانیون معظم و سایر آقایان مطبوعات و تمامى رسانههاى گروهى.
عزیزان من! شما مىدانیدآنچه که به دست آوردید از نفى طاغوت و جایگزین کردن جمهورى اسلامى به جاى آن، ارزان نبوده است بلکه با خون هزاران جوان مؤمن و هزاران معلول و مجروح که ما باید تا آخر عمر خود را رهین آنان بدانیم، به دست آمده است. این نعمت بزرگ الهى را ارزان از دست ندهید. شما حضرات آقایان که در پیروزى انقلاب سهیم بودید و اسلام و ایران مال خودتان است، سعى کنید قلمها و زبانهایتان در خدمت انقلاب و به ثمر رسیدن آن، که آزادى و استقلال در سایه جمهورى اسلامى و زیر پرچم توحید و اسلام بزرگ است، باشد. سعى کنید روحیه ملت را تقویت نمایید و در مقابل فحاشیهاى منحرفین که براى تضعیف روحیه ملت است بیدریغ فعالیت نمایید و از تضعیف اشخاص و یا گروههایى که در خدمت جمهورى اسلامى هستند و تضعیف آنان مستقیماً خدمت به جهانخوارانى است که در کمین نشستهاند تا از قلمها و زبانهاى شما بهره گیرى کنند، بپرهیزید ..
انصاف نیست که جوانان عزیز اسلام از ارتش و سپاه و ژاندارمرى و بسیج و شهربانى گرفته تا گروههاى جانباز عشایر و عزیزان شهرها و روستاها در سراسر کشور در خدمت اسلام و مسلمین خون خود را نثار و جان خود را فدا کنند، ما در کنارى بنشینیم و با قلمها و زبانهاى خود قلب نورانى آنان را آزار دهیم. انصاف دهید که ما براى اسلام و کشور اسلامى خود چه کردهایم و این جوانان عزیز از خود گذشته، از دانشگاهى تا روحانى و از روستایى تا شهرستانى و از کارگر تا بازارى چه کردهاند. از اول انقلاب تا کنون تمام رنجها و زحمتها و جانبازیها بر دوش این طبقات بوده است و آنان ولى نعمت ما بودهاند ..
رهبر ما آن طفل دوازده سالهاى است که با قلب کوچک خود که ارزشش از صدها زبان و قلم ما بزرگتر است، با نارنجک خود را زیر تانک دشمن انداخت و آن را منهدم نمود و خود نیز شربت شهادت نوشید ...
خداوندا! من از پیشگاه مقدس تو عذر مىخواهم که کودکان و جوانان عزیز ما خود را فدا کنند و ما بهره کشى نماییم
تذکر اکید به روحانیونى است که در دادگاهها و کمیتهها، جهاد سازندگى و دیگر ارگانها اشتغال به خدمت دارند، که اولًا در امورى که صلاحیت آن را ندارند به هیچ وجه دخالت نکنند که دخالت آنان علاوه بر آنکه از جهت عدم صلاحیت آنان غیرمشروع است، از جهت بدبین شدن ملت به روحانیت و درنتیجه جدا شدن ملت از شما که لطمهاى بزرگ به اسلام و کشور اسلامى مىباشد از گناهان بزرگ و نابخشودنى است.
من بار دیگر خطر امریکا را به جهان بخصوص منطقه و ایران گوشزد مىنمایم.امروز تمامى آنانى که علیه جمهورى اسلامى ایران متحد شدهاند، با واسطه یا بدون واسطه در رابطه با امریکا مىباشند ملت ایران باید با قاطعیت با این خطر بزرگ مبارزه نماید
امروز اسرائیل و دوست صمیمىاش مصر، در منطقه، در فکر ایجاد یک هسته مرکزى براى نابودى مسلمانها و ارزشهاى عالى فکرى آنها مىباشند. من نزدیک به بیست سال است خطر صهیونیسم بین الملل را گوشزد نمودهام و امروز خطر آن را براى تمامى انقلابات آزادیبخش جهان و انقلاب اخیر اسلامى ایران نه تنها کمتر از گذشته نمىدانم که امروز این زالوهاى جهانخوار با فنون مختلف براى شکست مستضعفان جهان قیام و اقدام نمودهاند. ملت ما و ملل آزاد جهان باید در مقابل این دسیسههاى خطرناک با شجاعت و آگاهى ایستادگى نمایند
من بار دیگر از تمام جنبشهاى آزادیبخش جهان پشتیبانى مىنمایم و امیدوارم تا آنان براى تحقق جامعه آزاد خویش پیروز شوند. امید است دولت اسلامى در مواقع مقتضى به آنان کمک نماید ..
پیام من به ملت بزرگ و تودههاى عظیم انسانها که پیروزى به دست پر برکت آنان تحقق یافت و آنان اسلام عزیز را در این قرن تجدید نمودند و همه مرهون خدمات ارزنده آنان هستیم این است که این اعجاز بزرگ قرن و این پیروزى بىنظیر و این جمهورى اسلامى محتاج به حفظ و نگهبانى است و آن هم نیز به دست تواناى شما که دست خداوند قادر با آن است حاصل مىشود. شما ملت عزیز بزرگوار، همه چیز خودتان را براى رضاى خداوند تعالى در طبق اخلاص نهادید و این مائده بزرگ آسمانى را به دست آوردید. نگهدارى این متاع محتاج به صبر و کوشش است. شیاطینى که شاید اکثر آنها از قشر مرفه وابسته به رژیم سابق باشند با شایعهها و دروغها و فریبها مىخواهند شما را سست کنند و این متاع را که با خون شهدا و جوانان عزیز به دست آوردید از شما سلب کنند و با اسم کمبود بنزین و نفت و قند و شکر و از این قبیل، شما را نسبت به حکومت جمهورى اسلامى دلسرد کنند و ضربه آخر خود را بزنند. در صورتى که این قبیل شایعه و فریب ضربهاى است به شرافت انسانى شما. این کوردلان گمان کردهاند که شما، جوانان و عزیزان خود را در راه نفت و بنزین دادهاید و به اسلام و میهن عزیز خود براى پرکردن شکم خود خدمت مىکنید. اینان را که دشمن عزت و شرافت شما هستند از خود برانید و مجال ندهید که توطئههاى آنان به ثمر برسد. شما به صدر اسلام و مجاهدت پیغمبر عظیم الشأن و یاران بزرگوار او نظر کنید که با چه زحمات و کمبودهایى مواجه بودند و چگونه با نثار جان و خون، اسلام را به ثمر رساندند و با پیروى از آن بزرگواران اسلام را تقویت کنید و میهن عزیز خود را حفظ نمایید و دست رد بر سینه بدخواهان زنید و ترس به خود راه ندهید که خداوند با شماست. از خداوند متعال نصرت اسلام و مسلمین و پیروزى هرچه زودتر سپاه اسلام بر کفر را خواستارم. والسلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته...
روح الله الموسوی الخمینی
صحیفه امام- جلد 14- صفحه 71
پی نوشت 1: لطفا به سئولات زیر که از این پیام طرح شده پاسخ دهید:
1-غرب امید به شکست انقلاب در چه مدتی داشت؟
2-چه چیزی انصاف نیست؟( راهنمایی: در توصیه به حضرات آقایان سهیم در پیروزی انقلاب دقت شود)
3-چرا امام از خداوند عذرخواهی می کند؟
4-روحانیون در چه چیزی نباید دخالت کنند؟ دخالت آنان علاوه بر اینکه .... است، .... هست.
5-امروز تمامى آنانى که علیه جمهورى اسلامى ایران متحد شدهاند، با واسطه یا بدون واسطه با چه کسی در ارتباط هستند؟ امروز چه زمانی است؟( سئوال تحلیلی و امتیازی است)
6-دوست صمیمی اسرائیل کیست؟
7-امید است دولت اسلامی در مواقع مقتضی به چه کسانی کمک کند؟( بند حاوی جواب این سئوال را با توجه به شعار نه غزه نه لبنان به بحث بگذارید. نکته: زمان بیان این بند چند ماهی است که جنگ علیه ایران آغاز شده است.)
8- چه کسانی هستند که پیروزى به دست پر برکت آنان تحقق یافت، آنان اسلام عزیز را در این قرن تجدید نمودند و همه مرهون خدمات ارزنده آنان هستیم؟
9-کوردلان گمان کرده اند شما جوانان عزیزتان را در راه چه چیزی داده اید و به اسلام و میهن خود برای پر کردن چه چیزی خدمت می کنید؟
88/9/28
10:46 ص
...و من حالا حتی به سختی میگویم پدر و مادرم به فدایت از وقتی دیده ام که امیرالمومنین فرموده: پدر و مادرم به فدای حسین مقتول به کربلا
ومن وقتی خطبه شما در روز عاشورا را خواندم، فهمیدم که سرانجام فتنه و تبلیغات غلط چیست؟؛ اینکه مقابل امام بایستند و بگویند: تو دروغ میگویی! همان حرفی که این روزها مد شده است به یکدیگر بگویند.
...شاید به اصحابتان راهی بیابم که دستم از دامان رفیع شما کوتاه است. همان اصحابی که امام معصوم خطاب به آنان فرموده است: بابی انتم و امی طبتم و طابت الارض التی فیها دفنتم. یا لیتنا کنّا معکم!
همان اصحابی که معصوم فرمود هیچ قومی خدا شناس تر از آنان نیست. همانان که امیرالمونین فرمود هیچ یک از گذشتگان و آیندگان به آنان نخواهند رسید.
امیری یا حسین! مرا به دست یکی از انصارت تربیت کن.
قال علیٌّ علیه السلام : بأبی واُمّی الحسین المقتول بظهر الکوفة ،والله لَکَأنّی أنظر إلى الوحْش مادّة أعناقها على قبره من أنواع الوحش یبکونه ویَرْثُونَه لیلاً حتى الصّباح
کتاب کامل الزیارات
خطبه ای از امام حسین علیه السلام در روز عاشورا
وبعد أن صف ابن سعد أصحابه للحرب، دعا الحسین (علیه السلام) براحلته فرکبها، ونادى بصوت عال یسمعه جلهم: أیها الناس اسمعوا قولی، ولا تعجلوا حتى أعظکم بما هو حق لکم علیَّ، وحتى أعتذر إلیکم من مقدمی هذا وأعذر فیکم، فإن قبلتهم عذری، وصدقتم قولی، وأعطیتمونی النصف من أنفسکم، کنتم بذلک أسعد ولم یکن لکم علی سبیل، وإن لم تقبلوا منی العذر، ولم تعطونی النصف من أنفسکم (فاجمعوا أمرکم وشرکاءکم ثم لا یکن أمرکم علیکم غمة ثم اقضوا إلی ولا تنظرون إن ولیی الله الذی نزل الکتاب وهو یتولى الصالحین).
ولما سکتن حمد الله وأثنى علیه، وصلى على محمد وعلى الملائکة والأنبیاء، وقال فی ذلک ما لا یحصى ذکره، ولم یسمع متکلم قبله ولا بعده أبلغ منه فی منطقه، ثم قال: الحمد لله الذی خلق الدنیا فجعلها دار فناء وزوال، متصرفة بأهلها حالاً بعد حال، فالمغرور من غرته، والشقی من فتنته، فلا تغرنکم هذه الدنیا فإنها تقطع رجاء من رکن إلیها وتخیب طمع من طمع فیها، وأراکم قد اجتمعتم على أمر قد أسخطتم الله فیه علیکم، وأعرض بوجهه الکریم عنکم، وأحلّ بکم نقمته، وجنبکم رحمته، فنعم الرب ربنا وبئس العبید أنتم، أقررتم بالطاعة، وآمنتم بالرسول محمد (صلى الله علیه وآله وسلم)، ثم إنکم زحفتم إلى ذریته وعترته تریدون قتلهم لقد استحوذ علیکم الشیطان فأنساکم ذکر الله العظیم، فتباً لکم ولما تریدون، إنا لله وإنا إلیه راجعون، هؤلاء قوم کفروا بعد إیمانهم فبعداً للقوم الظالمین.
أیها الناس: انسبونی من أنا، ثم ارجعوا إلى أنفسکم وعاتبوها، وانظروا هل یحل لکم قتلی، وانتهاک حرمتی، ألست ابن بنت نبیکم وابن وصیه وابن عمه، وأول المؤمنین بالله، والمصدق لرسوله بما جاء من عد ربه؟ أو لیس حمزة سید الشهداء عم أبی؟ أو لیس جعفر الطیار عمی؟ أو لم یبلغکم قول رسول الله (صلى الله علیه وآله وسلم) لی ولأخی: هذان سیدا شباب أهل، ویضرّ به من اختلقه وإن کذبتمونی فإن فیکم من أن سألتموه عن ذلک أخبرکم، سلوا جابر بن عبد الله الأنصاری وأبا سعید الخدری وسهل بن سعد الساعدی، وزید بن أرقم بن مالک، یخبرونکم أنهم سمعوا هذه المقالة من رسول الله (صلى الله علیه وآله وسلم) لی ولأخی، أما فی هذا حاجز لکم عن سفک دمی؟
فقال الشمر: هو یعبد الله على حرف إن کان یدری ما تقول:
فقال له حبیب بن مظاهر: والله إنی أراک تعبد الله على سبعین حرفاً، وأنا أشهد أنک صادق ما تدری ما یقول: قد طبع الله على قلبک.
ثم قال الحسین (علیه السلام): فإن کنتم فی وشک من هذا القول، أفتشکون فیّ أنی ابن بنت نبیکم؟ فوالله ما بین المشرق والمغرب ابن بنت نبی غیری فیکم ولا فی غیرکم، ویحکم أتطلبونی بقتیل منکم قتلته؟ أو مال لکم استهلکته؟ أو بقصاص جراحة؟
فأخذوا لا یکلمونه.
فنادى (علیه السلام): یا شبث بن ربعی، ویا حجار بن أبجر، ویا قیس بن الأشعث، ویا زید بن الحارث، ألم تکتبوا إلی أن أقدم، قد أینعت الثمار، واخضرّ الجناب، وإنما تقدم على جند لک مجندة؟
فقالوا: لم نفعل.فقال (علیه السلام): سبحان الله، بلى والله لقد فعلتم
، ثم قال: أیها الناس إذا کرهتمونی فدعونی انصرف عنکم إلى مأمن من الأرض.
فقال له قیس بن الأشعث: أو لا تنزل على حکم بنی عمک، فإنهم لن یروک إلا ما تحب، ولن یصل إلیک منهم مکروه؟
فقال (علیه السلام): أنت أخو أخیک، أترید أن یطلبک بنو هاشم أکثر من دم مسلم بن عقیل، لا والله لا أعطیهم بیدی إعطاء الذلیل، ولا أفرّ فرار العبید، عباد الله إنی عذت بربی وبربکم إن ترجمون أعوذ بربی وبرکم من کل متکبر لا یؤمن بیوم الحساب.
ثم إنه علیه السلام أناخ راحلته فعقلها عقبة بن سمعان
الامام حسین بن علی علیه السلام
کتاب بشاره المصطفی صلی الله علیه و اله لشیعه المرتضی علیه السلام
کتاب شب عاشورا در حدیث و ادبیات
سخنانی از حضرت امام حسین علیه السلام
88/8/11
4:12 ع
امام خمینی(ره): ما با اینها بشینیم صحبت بکنیم! چی چی صحبت بکنیم؟
سخنرانى در جمع کارکنان شهردارى اهواز- 17 آبان 58
بعد هم آقاى کارتر تفضُّل فرمودند که دو نفر بفرستند با ما صحبت بکنند. ما چه صحبتى با شما بکنیم؟ صحبت با شما کى بکند؟ جواب این زنهایى که بچه هاشان را از دست دادند، پدرهایى که جوانهاشان را از دست دادند، آنهایى که در این طول زمان از امریکا ضربه خوردند، ممالکى که ضربه خوردند این قدر، ما جواب اینها را چه بدهیم؟
ما جواب این مملکتهاى کثیرى که با امر امریکا، با توطئه امریکا، آنها را به نابودى کشیدند، وجداناً جواب آنها را چه بدهیم؟ بنشینیم با کى صحبت کنیم؟ رد کردم این را که نه. نه ما یک همچو حقى داریم، نه دیگران یک همچو حقى دارند. ما تابع ملت هستیم، ما خدمتگزار ملت هستیم، ما باید روى مسیر ملت سیر بکنیم. ما هیچ خوفى از این نداریم که بربخورد به آقاى کارتر یا امثال او و توطئه زیادتر بکند. یک کسى، یک کشورى که براى خدا قیام کرده است، فریادش اللَّه اکبر بوده، او را از چه مىترسانند اینها؟ یک کشورى است که جوانها در میدان رفتند و با تانکها مقابله کردند. نه جوانها، بچهها. یکى از دوستان مىگفت که من خودم شاهد بودم که یک موتورسوارى، بچه ده، دوازده سالهاى حمله کرد به تانک و رفت زیر تانک. یک همچو مملکتى را نمىتوانند اینها خوف در آن ایجاد کنند. کى را مىترسانند؟ من از بچگى در جنگ بودم، تا حالا نگفتم.ما مورد هجوم «زَلَّقى» ها (1) بودیم. مورد هجوم «رجبعلى» ها (2) بودیم و خودمان تفنگ داشتیم. و من در عین حالى که تقریباً اوایل شاید بلوغم بود، بچه بودم، دور این سنگرهایى که بسته بودند در محل ما، و اینها مىخواستند هجوم کنند و غارت کنند، آنجا مىرفتیم سنگرها را سرکشى مىکردیم. اینها از چى ما را مىترسانند؟ ما برایمان مطرح نیست این امور. ما شیعه آنها هستیم که بچههاى کوچکشان را فدا کردند براى اسلام. ما از چه بترسیم؟ مملکت اسلامى پیشِمان مطرح است. هیچ چیزى مطرح نیست پیشِمان جز اسلام. و یک ملتى فریاد مىزنند، اللَّه اکبر مىگویند و جمهورى اسلامى را مىخواهند. ما پیشِمان چیز دیگر مطرح نیست. ما نمىترسیم از اینکه امریکا توطئه کند، یا فرض کنید تهدید کند ما را. ما از تهدید او نمىترسیم، ملت ما هم نمىترسد، آن کسى مىترسد که این دنیا را دارِ قرار مىداند.
آقاى کارتر ما را از چه چیز مىخواهد بترساند؟ تفنگدارهاى آنها، نظامیهاى آنها از چه چیز، ما را مىترسانند؟
بفرستند هر کارى مىخواهند بکنند. ببینند مىشود یا نمىشود یک ملت بیدارى را با آن حرفهاى بیهوده آنها اغفال کرد ..
ما با اینها چه صحبت بکنیم؟ آنها که شبکه جاسوسى در اینجا درست کردند، توطئه درست کردند، کردستان و امثال اینها را، اینها نقشه مىکشند و راه مىدهند. ما با اینها بنشینیم صحبت بکنیم! چى چى صحبت بکنیم؟
ایشان مىخواهند چه صحبت بکنند؟ ما مىگوییم یک نفر آدمى که پنجاه و چند سال خودش، پدرش در اینجا حکومت جائرانه برخلاف قوانین اسلام، برخلاف میل ملت حکومت کردند و همه چیز ما را از بین بردند، بدهند دست ما یک مطلب حقى است ما بگوییم بدهید این جانى را که جوانهاى ما را کشته است، این جانى که همه ذخایر ما را به رایگان داده است و خیانت و جنایت به ما کرده؛ این را دست ما بدهید. چه مىگویید شما؟ مىخواهید بیایید بگویید که باشد آنجا؟ یا مىخواهید بیایید بگویید که نه، شما دیگر حالا ببخشید ایشان را؟ چه چیز مىخواهید به ما بگویید؟ مىخواهید تحویل بدهید، خوب، تحویل بدهید، دیگر گفتگو ندارد، حرف ندارد این. خوب، تحویل بدهید این جانى را، تحویل ما بدهید. لانه جاسوسى هم از اینجا بردارید. بنشینیم آن وقت دولت ما صحبت بکنند راجع به مسائل ارتباطاتى، که معلوم نیست یک ارتباط صحیح هم باشد. لکن با همه ملتها، ما با هیچ ملتى بد نیستیم. اسلام آمده بود براى تمام ملل براى ناس یا أیّها النَّاس ..
ملت بیدار باشند، توجه داشته باشند. به این توطئههایى که از طرف خود آنها دارد مىشود، و روابط هست بینشان و این افراد ناصالح، اینها مىخواهند کارى بکنند که این به جوانهاى پاکدل ما، آنها تهمت بزنند . اگر یک دستهاى آمدند، گفتند که فلان سفارتخانه مثل این است، هیچ گوش به آنها ندهید.
به داد اینها برسید آقا. نباید حالا مثل آن وقت باشد. یک دسته آن بالاها بنشینند و تفریح بکنند و پایشان را روى هم بیندازند و لَمْ بدهند و مبلهاى گرانقیمت و بخندند به این جمعیتهاى زحمتکش، و با قلم خودشان برخلاف مسیر اینها و بر وِفْق خواستهاى ابَرقدرتها قلمفرسایى کنند؛ ننشینند این کار را بکنند ..
ما همه با هم باشیم، مملکت از خودتان است. همه بچه این مملکت هستید. پس چرا یکى به آن طرف مىکشد، یکى به این طرف مىکشد؟ آقا چرا یک دسته تبلیغِ آن طرفیها را مىکند، چپیها را مىکند. یک عدّه [تبلیغ] راستیها را مىکند؟ مگر خودتان آدم نیستید؟ براى خودتان کار بکنید. براى این مملکت، براى این ملت، براى این بیچارهها کار بکنید. کارشکنى لااقل نکنید، خوب، بنشینید تو خانه مُرفَّهتان و تفریحات خودتان را بکنید، و عیّاشى و هرزگى خودتان را بکنید. دیگر چرا کارشکنى مىکنید ..
خداوند ان شاء اللَّه همه ما را آدم بکند. قرآن براى آدم سازى آمده، خدا ما را آشنا کند به قرآن کریم و به شما ان شاء اللَّه توفیق بدهد. از خدمتهاى شما من متشکرم. اجرش با خداست. خدا با شماست. و ان شاء اللَّه موفق و مؤید باشید ..
- والسلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته.
صحیفه نور جلد11
_________________________________________________
(1)و (2)- زَلَّقىها؛ طایفهاى یاغى در اواخر دوره قاجار بودهاند، و رجبعلى نیز یکى از یاغیان معروف همان دوره بوده که اصلًا از چهار لنگ بختیارى بوده و به همراه گروهى سوار در منطقه کمره و بلوک بختیارى به غارت اموال مردم بىپناه مىپرداخته است.
88/8/3
3:10 ع
ای مردم میخواهید تا کی در خواب خرگوشی به سر برید و به این همه مسائل بیاهمیت باشید. چرا باید این همه فساد جامعه را فرا گیرد، ولی ما بیتفاوت باشیم مگر نه این است که پیام خون آنها ادامهدهندة راهشان است؟ کاری نکنیم که در آن دنیا شرمندة روی شهیدان باشیم. بیایید تا دیر نشده از یک سری کارهایی که باعث گناه میشود دوری کنیم. شهید محمودباقر شادمی
88/7/19
11:38 ص
ایام شهادت حضرت امام صادق علیه السلام را تسلیت عرض میکنم. این ایام فرصتی است برای بهره مندی دوباره از مکتب این امام بزرگوار علیه السلام. لینک هایی که ارایه شده حاوی مطالبی قابل استفاده درباره حضرت امام صادق علیه السلام و مطالبی از ایشان است. از خداوند توفیق فهم و عمل به آن طلب می کنیم. یا علی.
گفتم: ای أبا عبدالله! حقیقت عبودیّت کدام است؟
گفت: سه چیز است: اینکه بندة خدا برای خودش دربارة آنچه را که خدا به وی سپرده است مِلکیّتی نبیند؛ چرا که بندگان دارای مِلک نمیباشند، همة اموال را مال خدا میبینند، و در آنجائیکه خداوند ایشان را امر نموده است که بنهند، میگذارند؛ و اینکه بندة خدا برای خودش مصلحت اندیشی و تدبیر نکند؛ و تمام مشغولیّاتش در آن منحصر شود که خداوند او را بدان امر نموده است و یا از آن نهی فرموده است.
بنابراین، اگر بندة خدا برای خودش مِلکیّتی را در آنچه که خدا به او سپرده است نبیند، انفاق نمودن در آنچه خداوند تعالی بدان امر کرده است بر او آسان میشود. و چون بندة خدا تدبیر امور خود را به مُدبّرش بسپارد، مصائب و مشکلات دنیا بر وی آسان میگردد. و زمانی که اشتغال ورزد به آنچه را که خداوند به وی امر کرده و نهی نموده است، دیگر فراغتی از آن دو امر نمییابد تا مجال و فرصتی برای خودنمائی و فخریّه نمودن با مردم پیدا نماید.
پس چون خداوند، بندة خود را به این سه چیز گرامی بدارد، دنیا و ابلیس و خلائق بر وی سهل و آسان میگردد؛ و دنبال دنیا به جهت زیادهاندوزی و فخریّه و مباهات با مردم نمیرود، و آنچه را که از جاه و جلال و منصب و مال در دست مردم مینگرد، آنها را به جهت عزّت و علوّ درجة خویشتن طلب نمینماید، و روزهای خود را به بطالت و بیهوده رها نمیکند.
و اینست اوّلین پلّه از نردبان تقوی. خداوند تبارک و تعالی میفرماید:
آن سرای آخرت را ما قرار میدهیم برای کسانیکه در زمین ارادة بلندمنشی ندارند، و دنبال فَساد نمیگردند؛ و تمام مراتبِ پیروزی و سعادت در پایان کار، انحصاراً برای مردمان با تقوی است.»
متن کامل:حدیث عنوان بصری
کتاب «الامام اصادق کما عرفه علماء الغرب» از دکتر آل علی و « الامام اصادق علیه السلام قدوه و اسوه» از علامه محمد تقی مدرسی در
بخش مکتبت الامام در پایگاه:الامام جعفر بن محمد الصادق علیه السلام
(گاهى ) مردى را مىبینى که در سخنورى در یک لام و یا واو خطا نکند ، خطیب ( وسخنورى ) است زبردست و شیوا ولى همانا دلش از شب تاریک و ظلمانى تاریکتر و سیاهتر است ، و ( گاهى ) مردى را مىبینى که نتواند آنچه در دل دارد به زبان آورد اما دلش مانند چراغ نورافشانى کند . (اصول کافى ، ج 4 ، ص 151 - 152)
در پایگاه مجمع جهانی آل البیت علیهم السلام: احادیث، زندگی نامه، زیارت نامه
احادیثى که در این کتاب، درباره شناخت اهل بیت، خصایص، علوم، حقوق، دوستى و دشمنى با ایشان آمده به روشنى نشان مى دهد که پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله با رساترین بیان، گروه خاصّى از نزدیکان خود را براى رهبرى سیاسى، علمى و اخلاقى جهان اسلام به مردم معرفى کرده است و مسلمانان براى دستیابى به اسلام ناب و پیشگیرى از هر گونه انحراف و براى تشکیل حکومت توحید به مفهوم واقعى و کامل آن و تحقّق مجد و عظمت حاکمیت اسلام، باید در کنار کتاب خدا، به اهل بیت رسول خدا تمسّک جویند و تا روزى که در جوامع اسلامى، این دو «ثقل» در کنار هم مورد بهره بردارى قرار نگیرند، مسلمانان به جایگاه شایسته اى که اسلام براى آنها پیش بینى کرده است، نخواهند رسید.
کتاب اهل بیت علیهم السلام در قرآن و حدیث در پایگاه حدیث
اگر نوزاد فهیم و عاقل به دنیا مى آمد، وقت تولد جهان هستى را انکار مى کرد و هنگامى که با حیوانات ، پرندگان ، و دیگر موجودات غریب رو به رو مى گشت و هر ساعت و هر روز پاره اى از اشکال مختلف شگفت عالم را که از پیش ندیده بود مى دید، هر آینه عقل و اندیشه اش سرگشته و گمراه مى گشت .
بدان که اگر عاقلى را به اسیرى از سرزمینى به سرزمین دیگر ببرند (از دیدن شگفتیهاى نامأنوس ) همواره واله و سرگشته است و برخلاف کودکى که در کودکى اسیر شود ، به سرعت زبان و آداب (آن سرزمین جدید) را فرا نمى گیرد.
نیز اگر نوزاد، دانا و هوشمند پاى در جهان مى نهاد از اینکه ( آنقدر ناتوان است که توان راه رفتن ندارد ناچار ) باید دیگران بر دوشش گیرند، شیرش بنوشانند، در جامه اش بپیچند و در گاهوارش بخوابانند. سخت احساس خوارى و پستى مى کرد و از سوى دیگر او به خاطر ظرافت و طراوت و رطوبت بدن ، هیچ گاه از این امور بى نیاز نیست ( در نتیجه چه بسا در هلاکت مى افتاد و یا رشد روحى و بدنى مناسبى نمى کرد.(
همچنین ، در چنین حالى آن شیرینى ، دلبندى و محبوبیت کودکان را نداشت ؛ از این رو آنان در حالى به دنیا مى آیند که از کار جهان و جهانیان غافلند.
کتاب توحید مفضّل
88/6/30
11:33 ص
سلام علیکم. عید فطر مبارک. انشا الله که در جنگ های بعد از ماه رمضان با نفس و شیطان پیروز بشویم. به زودی دانشگاه ها باز گشوده! خواهد شد. البته برای بعضی همیشه باز است. سعی دارم مطلبی را برای بعد از رمضان خدمتتان تقدیم نمایم.منتظر بمانید
اما بعد. یاد امام و شهدا... امام فرمایشی به این مضمون دارند که: ای مدعی علم! پنجاه سال کتاب های مختلف اخلاقی و غیره خواندی، یک بار این کتاب ها را زمین بگذار و وصیت نامه شهیدان را بخوان. وصیت کسانی که یک شبه ره صد ساله رفتند.
مدت هاست این وصیت نامه ها فراموش شده است. یعنی بیشتر از قبل. زمانی بعضی از جملات شهدایمان دیوار نویسی می شد و حالا تبلیغات خودرو و شامپو و ... جایی برای این حرف ها باقی نگذاشته است. به علاوه اینکه حالا که بازار حرف های فانتزی و قلمبه سلمبه داغ است، این حرف های ساده که همه حرف است خریداری ندارد.
از این به بعد وصیت شهدا از مطالب (( عباد)) خواهد بود و در (( مکتب عباد)) قرار خواهد گرفت.
ای همرزمان که در زمان خود نیستید، ای هموطن که فکر و روحت در وطن شهیدپرور خودت سیر نمیکند، آیا وقت آن نشده است که زمان خویش را درک کنی و همراه دیگر هموطنانت در سنگر آزادی با سلاح اندیشه توحیدی برای کمال انسانی در حریم خدایی با باطلان بجنگی؟ آیا فکر نمیکنی امروز روز ساختن و تولید است؟ ساختن فکر و جهت صحیح دادن به آن. تولید یعنی تولید انسانیت از کارخانه وجود، آیا با منطقهای ضعیف و با دلایل فریبدهنده ـ با عمق و وسعت بسیار کم ـ خود را همچنان منزوی و دور از تاریخ پرافتخار مکتب و وطنت قرار خواهی داد؟ آیا براستی رویارویی با این مکتب و حکومت آن تو را راضی خواهد ساخت؟ پس، از تو میخواهم سر در کمند اندیشه بیغرض نهی و تا آنجا پیش روی که واقعیات را بر سکوی حقیقت بینی و راه بتشکن تاریخ را ادامه دهی، تا طاغوتیان را در سراسر زمین از تخت ستم به زیر کشی تا فرزندان تاریخ بر ما نفرین روا ندارند. / شهید محمداسماعیل محمدی
88/6/21
4:54 ع
گفتاری از حضرت آیت الله العظمی بهجت
برخی سؤال میکنند: «بعضى از علما و یا بزرگان اهل معرفت یک سال تمام شبها را بیدار بودهاند تا شب قدر را درک کنند» آیا این مطلب صحّت دارد؟ که در پاسخ به آنان باید گفت: براى ما هر شب، شب قدر است در خوابیدن، چون همیشه در ایام سال، شبها مىخوابیم!( منبع: خبر آنلاین)
بسیارى از بزرگان شبهاى ماه رمضان را بیدار مى ماندند و نمى خوابیدند، هر چند نزد ما تقریبا واضح است که شب بیست و سوّم ماه رمضان، شب قدر است.( منبع: سایت آیت الله العظمی بهجت)
88/6/17
4:39 ع
گفتاری از حضرت آیت الله مظاهری
باید خدا را عیدی بگیرید
باید ماه مبارک رمضان تمام بشود عیدی بگیرید از خدا نه تقوا را، عیدی بگیرید از خدا خود خدا را، چنانچه می فرماید: «الصَّوْمُ لِی وَ أَنَا أَجْزِی به»[7]
یعنی روزه مال من است، تشبه به من است و پاداش آن هم خود من هستم. نگویید نمیشود، می شود انسان روز عید فطر عیدی بگیرد از خدا خود خدا را و دیگر هیچ چیزی، هیچ کسی در دل او نباشد جز خدای تبارک و تعالی. مقام انقطاع عن الناس و انقطاع الی الله برای او پیدا بشود. این حساب دنیا و ما فیها نیست، باید بگوییم قیمت آن از بهشت هم بالاتر است و می شود در این ماه مبارک رمضان با توجهات، با رابطه ها، با توسل ها، با روزه گرفتن واقعی انسان به چنین مقامی دست یابد.
حالا وقت روزه عرفانی است!
ممکن است هم اول روزه فقهی باشد، کم کم روزه اخلاقی باشد، اما آن آخر کار به روزه عرفانی تبدیل شود. برای همه این توجه خیلی کار می کند. انسان وارد ماه رمضان شود و توجه داشته باشد به اینکه مهمان خدا هستم و از خداوند غذای روحی، یعنی تقوا می خواهم. قصد دارم برسم به آن جا که لااقل در نماز توجه و حضور قلب داشته باشم. بیابم خدا را نظیر آدم تشنه که می یابد تشنگی را و با این نیّت وارد بشود.
با توجه و قانون مراقبه در روزهای اول ماه مبارک رمضان روزه بگیرد و کم کم در روزهای دهه آخر، روزه اخلاقی و عرفانی بگیرد. شب های قدر ماه رمضان تمام بشود، عیدی بگیرد خود خدا را، دائم التوجه شود. این دوام توجه بسیار اهمیت دارد. کسی که دوام توجه دارد، خواب است اما باز هم خواب خدا می بینید. خواب روحانیت می بیند، خواب معنویت می بیند. بیدار است، خدا را می بیند.
کلام نازل و کلام صاعد
روزه دار دو نوع کلام باید داشته باشد یکی کلام نازل یعنی خواندن قرآن و یکی کلام صاعد یعنی دعا و راز و نیاز با خدا. مداومت بر خواندن دعا موجب می شود که انسان در وقت دعا خواندن حس کند دارد با خدا حرف می زند و خدا هم توجه به او دارد. در دهه آخر ماه رمضان قرآن بخواند و ببیند که خدا با زبان او دارد با او حرف می زند.
خودسازی، دعا و قرائت قرآن
قرآن کریم در سه موضوع تأکید منحصر به فرد دارد.
یک تاکید مربوط به خودسازی و تهذیب نفس است. در سوره الشمس بعد از یازده قسم و چندین تأکید می فرماید: «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکَّاها ؛ وَ قَدْ خابَ مَنْ دَسَّاها»[8]
تاکید دیگر راجع به دعا است که می فرماید: «وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادی عَنِّی فَإِنِّی قَریبٌ أُجیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ فَلْیَسْتَجیبُوا لی وَ لْیُؤْمِنُوا بی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُون»[9]
در این آیه ضمیر متکلم نه مرتبه تکرار شده است. و نهایتاً می فرماید: رشد شما در دعا و راز و نیاز با خداوند متعال است.
تاکید سوم هم در مورد خواندن قرآن کریم است که می فرماید: «فَاقْرَؤُا ما تَیَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ عَلِمَ أَنْ سَیَکُونُ مِنْکُمْ مَرْضى وَ آخَرُونَ یَضْرِبُونَ فِی الْأَرْضِ یَبْتَغُونَ مِنْ فَضْلِ اللَّهِ وَ آخَرُونَ یُقاتِلُونَ فی سَبیلِ اللَّهِ فَاقْرَؤُا ما تَیَسَّرَ مِنْه»[10]
یعنی تا می توانی قرآن بخوان این غیر از تدبّر در قرآن است. این غیر تفسیر قرآن و تبیین قرآن است. خواندن قرآن روشی است که همه بزرگان دارند. بعد قرآن می فرماید: خدا میداند که تو گاهی مریضی، مرضت هم سخت است، حال خواندن قرآن نداری باز «فأقروا ما تیسر من القرآن» خدا میداند گاهی خیلی مشغله داری، کار دنیا داری، باز هم تا میشود قرآن بخوان. خدا می داند گاهی در خط مقدّم جبهه هستی، باز هم «فأقروا ما تیسّر منه»
التماس کنید در خانه حرف بیهوده نباشد.
در ماه مبارک رمضان به این سه موضوع مورد تأکید قرآن کریم باید عمل شود. هم مسأله خودسازی هم مسأله خواندن قرآن هم مسأله دعا و راز و نیاز با خداوند تبارک و تعالی، به جای این حرف های بیهوده که بین مردم رایج است بیایید تعهد بکنید از خانواده خود تقاضا بکنید، التماس بکنید که لااقل در این ماه حرفهای بیهوده در خانه نباشد. این حرفها لااقل بیهوده است؛ یعنی اگر غیبت نباشد که هست، اگر تهمت نباشد که در بسیاری از موارد هست، اگر شایعه پراکنی نباشد که هست، لااقل لغو است، بیهوده است و لااقل دل را میمیراند. از چیزهایی که دل را میمیراند و حال عبادت و رابطه با خداوند را از انسان میگیرد کارهای بیهوده و حرفهای بیهوده است..غیبت های سیاسی از خانه ها بیرون برود. الان در همه خانه ها غیبت ها و تهمت های سیاسی و دامن زدن به شایعات رایج شده است. دو برادر بر سر اختلاف نظر سیاسی مثل دو گرگ با هم می جنگند. فتنه ای به پا شده است که اعضای خانواده ها را به هم دشمن کرده است. بیایید در ماه مبارک رمضان این فتنه را خاموش کنیم. قدری فکر کنید. قدری از نفس خویش مواظبت کنید. «تفکر ساعة خیرٌ من عبادة سبعین سنة»[13]
پیدا کردن دل و ساختن درب
مطلب مهمتر اینکه علاوه بر گوش و چشم و زبان، دل انسان هم باید کنترل بشود. دل روزهدار باید، کنترل داشته باشد. مرحوم آیت الله العظمی اراکی پس از نصیحت کنترل زبان به آن نجار گفته بودند: تو برای همه درب میسازی، اگر میتوانی یک درب هم برای دل خودت بساز. روزی یکی از بزرگان این داستان را روی منبر تعریف کرده بود.
مرحوم آقای زاهد که از بزرگان اهل معرفت بود، پای منبر بلند بلند گریه کرده و گفته بود: آقا دل نداریم تا برای آن درب بسازیم. در ماه مبارک رمضان انسان باید دل پیدا کند، سپس برای آن دل درب بسازد. تخیّلها، وسوسهها، تفکّرها، تفکّرهای تخیّلی کنار برود. صاحب دل جایگزین آن شود. صاحب دل چه کسی است؟ «أَنَّ قَلْبَ الْمُؤْمِنِ عَرْشُ الرَّحْمَن»[14]
چنین کسی می تواند روز عید از خدا خود خدا را عیدی بگیرد: «الصوم لی و انا اجزی به».
88/6/11
12:12 ع
تامل و تفسیری در سوره مبارکه قدر(2)- استاد علی صفایی
محرک، غایت، بینش به رابطهها و شکل عمل
لیلة القدر خیر من الف شهر؛ یک شب تقدیر از هزار ماه بىتقدیر بهتر است، چرا؟ چون آنها که طرح ندارند و نقشه ندارند، مهرهى نقشه دارها هستند؛چون ساختمانى که نقشه ندارد و عملههایش از صبح تا شب کار مىکنند و بىحساب خراب مىکنند و بىحساب مىسازند، عاقبت توالتش در میان آشپزخانه سبز مىشود و درِ حیاطش در وسط سقفش مىنشیند و دوباره کارى و خراب کارى خواهد داشت و اگر این هر دو را نداشته باشد کند کارى خواهد داشت؛ چون حیرت در عمل مانع حرکت سریع تو است. تو نمىدانى باید کجا را بسازى و کجا را خراب کنى. و همین حیرت اگر کارت را خراب نکند، کند و آرام مىکند.
این است که عمل طرح مىخواهد. در طرح است که عمل ارزش مىیابد؛ چون ارزش عمل وابسته به خود عمل نیست، وابسته به محرک و به هدف و به بینشى است که از رابطههاى یک عمل دارى.
این است که یک عمل از چند نفر، ارزش برابر ندارد و در یک سطح نیست؛ چون محرکهاشان فرق دارد. یکى یک تومان مىدهد به خاطر این که ده تومان بگیرد. و یکى یک تومان مىدهد تا آرامش وجدان بیابد و یکى یک تومان مىدهد تا درس انفاق بدهد و آدم بسازد. و یکى با یک تومانش یار تربیت مىکند و همراه مىسازد. آیا اینها برابر هستند؟
کسانى که با عواطف، با هوسها، با دهان مردم، با شیطنت و سیاست انفاق مىکنند، با کسانى که محرکشان تکلیفشان است، در یک عمل برابر نیستند.
همین طور کسانى که غایت و جهت و هدف عملشان تربیت همراه و درس انفاق و سازندگى و ایجاد وحدت و یگانگى است با کسانى که غایت و جهت و هدفشان آرامش وجدان و یا ایجاد اعتبار اجتماعى و یا پیروزى در انتخابات و یا رسیدن به آب و علف دنیاست مساوى نیستند.
همین طور آنها که رابطهى اعمالشان را در نظر دارند، با آنها که فقط یک بند را مىبینند، برابر نیستند. این پیداست که یک عمل بىنهایت رابطه دارد، در نتیجه کسى که تمام این آثار را در نظر دارد با کسى که بعضى از آن را مىشناسد بهرهاش و طرز عملش برابر نیست. اگر مىشنوى که ضربة على یوم الخندق أفضل من عبادة الثقلین؛ یک حرکت على از تمامى عبادات{ اقبال الاعمال، سید بن طاووس، ج 2، ص 245. } جن و انس بهتر است، به همین خاطر است که على در یک ضربهاش تمامى این رابطههاى نامحدود را در نظر دارد و در یک حرکتش عبادت جن و انس را مىخواهد و این است که این ضربه، ارزش و فضیلتش به این حد مىرسد که محرّک و غایت و بینش به رابطهها، در ارزش عمل نقش دارند و به آن ضریب مىدهند. همانطور که این سه عامل در شکل عمل و کیفیت عمل هم اثر مىگذارد. تو که مىدانى با یک لیوان آب چقدر انس، چقدر درس، چقدر پیوند و وحدت، چقدر قدرت، چقدر پیروزى نهفته است، ناچار در همین یک عمل، حالت و شکل کارت متفاوت مىشود، که در این عمل بذرى دارد و از این بذر محصول و برداشتى مىخواهد.
سفرهاى که به خاطر بازىها و هوسها و تظاهرها پهن مىشود، در شکل و کیفیت با سفرهاى که به خاطر تکلیف و تربیت و درس پهن مىشود، یکسان نیست و این چهار عامل: محرک، غایت، بینش به رابطههاى عمل، و شکل عمل، در ارزش و قدر عمل مؤثر هستند و این عوامل در طرح منظور مىشوند؛ این است که عمل طرح مىخواهد و نقشه مىخواهد، قدر و اندازه گیرى مىخواهد. و این طرح و نقشه را چگونه باید بدست آورد؟
تو که یک قطعه زمین، دو کیلو گوشت، یک مقدار پارچه دارى، بدون طرح و نقشه دست به کار نمىشوى، پس چه شده که در سرزمین عمرت بدون تقدیر، دست به کار شدهاى و در هر رشته و شغلى خودت را گرو گذاشتهاى.
آنها که مىخواهند در سرزمین عمر خویش بنایى را بالا ببرند و چیزى بسازند و کارى بکنند و ارزش بیافرینند، ناچارند که طرحى بریزند و براى این طرح ریزى چه باید بکنند؟ و از کجا باید شروع کنند؟
مسأله همین است که نقشهى کلى وجود ندارد. نقشه با هدف شروع مىشود و با هدف شکل مىگیرد. بر اساس هدف، راهها و نیازها و مرحلهها و مسائل هر مرحله را در نظر مىگیرند و طرح مىریزند.
جایگاه ولی
در این شب که تا قیامت ادامه دارد، ملائکه و روح به تدریج بر ولى امر، هر امرى را نازل مىکنند. اولى الامر، صاحبان کارها و دستورها و شؤوناتى هستند که در شب قدر به آنها مىرسد و طرح سال آنها را مىریزد. و این است که هر کارى بدون ولایت و سرپرستى آنها، کارى معلّق و در هوا و بدون طرح است. با این امر و با این قدر و اندازهها هماهنگ نیست. و همین است که در روایات آمده، هر کارى بدون ولایت، بىبهره است. اگر کسى تمام شبش ایستاده باشد و تمام روزش روزه باشد و تمام سالش در حج باشد و تمام مالش در راه و این کارها با امر ولى و با طرح او همراه نشود و با ولایت و سرپرستى او انجام نگیرد، نتیجه ندارد و حتى خطرناک است، که کارهاى توانکش عملهها مادام که در نقشه و طرح انجام نگیرد، جز خرابکارى نیست.
همان طور که بارها گفته شده، ولایت و سرپرستى یک معمار و یک مهندس آگاه، متمم تمام نعمتهاى موجود و امکانان عظیمى است که در طرح جان مىگیرند و با نقشه پیاده مىشوند. و همین است که در روز ولایت، در روز غدیر، قرآن گوشزد مىکند؛ ألیوم أکملت لکم دینکم و أتممت علیکم نعمتى، ألیوم أکملت و أتممت...{ مائده، 3. }
تنزل الملائکة و الروح فیها باذن ربهم من کل أمر
{ تنزّل نزول تدریجى است که همراه مِنْ معناى نازل کردن را مىدهد، نه نازل شدن را. و امر گرچه به معناى فرمان و عمل و شأن آمده ولى به معناى شأن و عمل خواهد بود، چون؛ کلمهى اذن ما را از معناى فرمان بىنیاز مىکند در نتیجه معناى آیه مىشود؛ در این شب به تدریج ملائکه و روح با اذن و اجازهى خداى خویش هر کارى و برنامهاى را نازل مىکنند و فرود مىآورند. و این نزول و فرود مقصدى دارد که جایگاه ولایت است. و این است که تا قیامت ولى امرى خواهد بود که ملائکه بر او نازل مىشوند و بر او برنامهها و کارها را نازل مىکنند و این استمرار با شکل طولانى آیه هماهنگ است. }
آیه با ادامه و استمرار شب قدر تا قیامت هماهنگ است و از یک کار کشیده و طولانى خبر مىدهد. کارى که با فعل مضارع و همراه نزول فرشتهها و روح که - بزرگتر حتى از جبرئیل است - و با اذن و اجازه و امر خداى آنها در این شب،{ تفسیر برهان } شکل مىگیرد.
سلام...
این قدر و اندازهى خدا و این قدر و تقدیر تو و این امر و برنامهى ولى و این کتاب و طرح و تقدیر، هنگامى که با هم هماهنگ شوند، به چه مىانجامند، جز سلام ... و این است که شب تقدیرهاى خداى و تو و ولایت، شب سلام و امن است، شب پاکسازى از هر عیب و آفت است. اگر تو نعمتهاى خدا را با طرح ولایت و کتاب خدا هماهنگ کنى و با موضوعات جارى و گرفتارىها و نیازهاى موجود تطبیق بدهى، توانستهاى در این شب قدر به سلام برسى و از خرابکارى و دوباره کارى و کندکارى نجات یابى.
همه چیز مهیاست، میماند تقدیر و تدبیر تو
عظمت شب قدر به همین خاطر است که تمامى اینها با هم جمع شدهاند و فقط انتظار تقدیر و تدبیر تو را دارند که با قدر نعمت و با قدر ولایت که متمم نعمتهاست و با قدر کتاب که در این شب جمعاند، تنها مىماند قدر تو و بیدار باش تو و طرح ریزى تو که باید با توجه به نیازها و کمبودها و ضرورتهاى جارى و آن قدرها هماهنگ باشد؛ چون همان طور که گذشت طرح بر اساس هدف است و هدف تو بر اساس هوس نمىماند که باید با توجه به دو اصل:
1 - قدر و امکانات تو،
2 - نیازها و ضرورتها و شرایط جامعهى تو، شکل بگیرد.
وقتى مىخواهى براى زمینت نقشه بریزى باید هدف را در نظر بگیرى و این هدف هوس نیست، که من دلم مىخواهد اینجا منار بسازم. باید هدف تو با امکانات زمین و شرایط آن و با نیازها و ضرورتهاى موجود در جامعهى تو هماهنگ باشد.
هِىَ حَتّى مَطْلَعِ الْفَجْر
نمیتوانی یک عمر نقشه بکشی؛ باید برای یک عمر طرح بریزی
نکته همین است که در شب طرح مىریزند تا در طلوع فجر، همراه فرشتههاى نازل شب، دست به کار شوند. لیلة القدر تا طلوع فجر است، نه تا یک عمر. شب طرح و تقدیر هزار ماه نیست، برابر با هزار ماه است. تو نمىتوانى یک عمر نقشه بکشى که فرزندانت آن را پیاده کنند. تو باید در سختترین شرایط، در شکم حادثهها و در شب تاریک، قدر و طرحت را بریزى تا در طلوع فجر کار کنى و برنامهها را پیاده کنى، وگرنه کسى که مىخواهد تازه پس از فجر کارى را شروع کند و طرحى را بریزد، دیگر به کارش نمىرسد، که غروب از راه مىرسد و زمستان بر سر تو مىافتد، در حالى که در بهار و در روز، کارى نکردهاى و توشهاى برنداشتهاى.
ما در شرایط خاص خودمان شاهد این نکته هستیم. آنها که در بیست و پنج سال خفقان و یا در پنجاه سال حکومت دشمن، طرحى نریختند و نقشهاى نداشتند و فقط کار مىکردند، بهرهى کارشان نصیب بیگانه شد. و آنها که مهرهها را نساختند و فقط پس از پیروزى به این فکر افتادند، گرفتار رنجها و خرابکارىها شدند. اینها تازه ساختمان را خراب کردهاند و مىخواهند دنبال بنّا و مدیر و عمله و کارگر بروند و دنبال طراح و برنامهریز بروند و این پیداست که دیگران هم بىکار نیستند و سهم انقلابى مىخواهند و تا تو بخواهى دست به کار شوى آنها مهرههایشان را در تمام کادر تو داخل کردهاند و حتى تو مجبورى که خودت آنها را داخل کنى و مونتاژ آنها را به کار بیندازى و این آنها هستند که مىتوانند تصمیم بگیرند که هم فارغند و هم بر سر پست. آنها مىتوانند دست به کار شوند و تو نمىتوانى جز در بدرى و دوندگى و رفو کارى، به برنامهاى برسى... و فاجعه این است که مدیرها عمله مىشوند و عملهها پستها را به دست مىگیرند و زیر پایت را مىروبند. و چه مىتوانى کرد جز سازش. و چه خواهى داشت جز رفو کارى و درگیرىها را زیر سبیل گذاشتن. سلامى نیست، که طرحى نبوده و در شب کارى انجام نشده، فقط در شب مرثیه خوان ظلمت بودهاى و مدیحه سراى نور، نه دست به کار نقشهها و طرحها و نه در صدد ساختن مهرهها.