سفارش تبلیغ
صبا ویژن
صفحه اصلی پیام‌رسان پارسی بلاگ پست الکترونیک درباره اوقات شرعی
< 1 2

87/10/8
9:37 ص

حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام قبل از حرکت از مکه به سوی عراق فرمودند:

من کان فینا باذلا مهجته و موطئا علی لقاء الله نفسه،‏فلیرحل معنا فانی راحل مصبحا

یعنی هر کس در میان ماست و قصد بذل خون قلبش را دارد و نفسش قصد سفر برای لقای خدا کرده است؛‏پس با ما حرکت کند که من فردا انشاءالله حرکت خواهم کرد.

این سخن حضرت اباعبدالله(‏علیه السلام)‏در تمام قرن ها به گوش آزادگان و ظلم ستیزان رسید و آنان که قصد نثار خون قلبشان در راه خدا را داشتند حرکت کردند و همین است که هر روز را عاشورا کرده است و هر زمین را کربلا.

امروز وحشی ترین دشمنان خدا به اسم دفاع از خود،‏سنگ دلانه ترین حملات را به برادران مسلمان ما می کنند.

اگر جرم حضرت حسین علیه السلام عدم بیعت با حاکم ظالم بود جرم اینان نیز زیر بار ظلم نرفتن است.

آن روز دشمنان خدا بهترین بنده خدا را خارجی نامیدند و امروز نیز همان دشمنان ،بندگان مسلمان را تروریست می نامند. خط شیطان در طول تاریخ امتداد پیدا کرده و این عباد هستند که در این شرایط امتحان می شوند.

آنان که دیر اقدام کردند سر امام حق را بر سر نیزه دیدند و ضجه زدند و اگر ما نیز در خواب زمستانی فرو رویم و دیر اقدام کنیم حاکمیت اسلام را بر سر نیزه خواهیم دید.

اگر امروز فریاد نزنیم و فقط به عجل عجل بسنده کنیم ما و چندین پشت از فرزندانمان حکومت مهدوی را نخواهیم دید.

امرو روز نشستن نیست،‏روز مجاهده و فریاد است.

یا حسین

 


  

87/10/3
11:11 ص

صبح بیدار می شویم. کار می کنیم، درس می خوانیم، یا درس نمی خوانیم و کار هم نمی کنیم. شب هم به خانه بر می گردیم. من و بعضی شبیه کبک شده ایم. سرمان در برف. اطراف را نمی بینیم. تمام دردمان مشکلات روزمره خودمان است و بس. خبر زیر را که خواندم تنم لرزید. البته مطابق معمول ،اصل بر این است که مشکل را به گردن دیگران بیندازیم. اما می دانم که ما مسئولیم و مسئولان بیشتر از ما مسئولند.

بررسیها نشان می دهد که یک سوم زنان مطلقه تهرانی 9 ماه پس از جدایی به خاطر موارد اخلاقی در دادگاه ارشاد دارای پرونده اخلاقی می شوند.

به گزارش مهر، مشاور استاندار تهران در امور بانوان با اعلام این مطلب در نشست خبری امروز که به مناسبت روز خانواده در محل استانداری تهران برگزار شد گفت: این حقیقت تلخی است که باید نسبت به آن مراقب باشیم و فراموش نکنیم که  گسست خانواده پیامدهایی دارد که این موضوع یکی از آنهاست. فرحناز قند فروش افزود: افزایش طلاق در کشور و به ویژه تهران نگرانیهای زیادی را برای کشور برانگیخته که فسادهای اخلاقی و تربیت نادرست فرزندان از جمله آنهاست. وی خاطرنشان کرد: موضوع خانواده و زنان در کشور مستور مانده و به آن اهمیت داده نمی شود هر چند بسیاری از مسئولان ادعا می کنند که به این موضوع می پردازند.  قندفروش ادامه داد: درصد بالای قوام خانواده به زن ارتباط دارد و بیشتر این زنان هستند که می توانند در  گسست خانواده نقش داشته باشند. ( نقل خبر از سایت الف)  


  

87/9/30
10:58 ص

مریم شب یلدا را هم مثل شبهای دیگر خیلی زود به رختخواب رفت تا مبادا چهره شرمسار پدرش که مجبور است دست خالی به خانه بیاید را ببیند و بیشتر او را خجالت زده کند. او نمی دانست دیر زمانی است که پدران و اجدادش مثل تمام ایرانیها این شب باشکوه را به جشن می نشسته اند و می نشینند. او نمی دانست که حتی مردم دیگر سرزمینهای دور و نزدیک هم در اولین شب زمستان همین مراسم با شکوه را با نامها و انگیزه ‌های متفاوت برگزار می کنند. در ایران و سرزمینهای هم فرهنگ مجاور از شب آغاز زمستان با نام "شب چله" یا همان "شب یلدا" نام برده می شود که همزمان با شب انقلاب زمستانی است. مریم با خوشحالی که متفاوت از روزهای گذشته بود نشست پای درس و مشق خود و تند و تند تکالیف مدرسه اش را انجام داد. مادر که از این موضوع قدری متعجب شده بود رو به دخترش کرد و گفت: چیه امروز بهونه غذا و خستگی رو نمی گیری؟! و باز تکرار کرد : چی شده به منم بگو تا بدونم واسه چی اینقدر خوشحالی؟ مریم که فقط 13 سال دارد و تنها دختر خانواده چهار نفری است رو به مادر گفت: آخه امشب شب یلداست. می خوام کارامو انجام بدم و بگیرم بخوابم تا شب بیشتر بیدار بمونم. مادر با دیدن شوق و ذوق مریم و شنیدن این خبر که امشب شب یلداست ته دلش خالی شد. چون او بهتر از هر کسی می داند که همسرش با حقوقی که می گیرد توان خریدن میوه و شیرینی را ندارد. برای همین سعی کرد با عادی جلوه دادن موضوع  ذهن دخترش را از شب یلدا بیرون ببرد. مادر با گفتن این جمله که مگه شب یلدا چه فرقی با شبهای دیگه دارد رو به مریم گفت: نمی خواد الآن بخوابی! اگه شب بیداری بمونی صبح نمی تونی زود بیدار شی. برو بشین تلویزیون نگاه کن. مریم که از شنیدن این حرفهای مادرش کمی دلخور شده بود با چهره ای برافروخته گفت: همه دوستام امروز توی مدرسه از شب یلدا حرف می زدند. منم می خوام امشب بیدار بمونم، مگه چیه . خب بابا اومد بهش بگو بره آجیل و شیرینی بخره ... مادر به فکر رفت. چون قرار بود این ماه اجاره عقب افتاده رو به صاحبخانه بدهند. به همین خاطر دیگر هیچ پولی ته جیب شوهرش نمی ماند که خرج کند. حالا اگر به همسرش می گفت که شیرینی و میوه بخرد حتما با جواب منفی او مواجه می شد. چون می دانست اعصابش این روزها به خاطر بدهیها خراب است...

 

 

 خیابان جای پارک ندارد. مجبور می شود خودرو "سانتافه" اش را چند صد قدم دورتر از قنادی پارک کند و مسیری را پیاده طی کند. وقتی وارد قنادی می شوی. بوی شیرینیهای تازه و گرم وارد ریه هایت می شود. چند نفر دختر و پسر جوان سفید پوش فقط سفارشات را تحویل می گیرند و آماده می کنند. دو سه نفری هم سفارشهای مشتریها را تا اتومبیل آنها می بردند. مرد نگاهی به شیرینیها انداخت و رو به یکی از همان جوانها گفت: لطف کن چهار کیلو از این شیرینیها را بچین. دو سه کیلو هم نون خامه ای ببند. بعد رفت سمت آجیلها و رو به مسئول آن قسمت گفت: دو کیلو پسته، یک کیلو بادام شور و یک کیلو هم بادام هندی بده. وقتی سفارشها را داد رفت سمت صندوق تا حساب کند. مرد جوانی که پشت صندوق نشسته بود بعد از کلی تعارف تیکه پاره کردن گفت: قابلی نداره. میشه 50 تومن. مرد یک ایران چک 50 هزار تومانی از کیف پولش درآورد و به صندوق دار داد و آمد بیرون و رفت به سمت مغازه میوه فروشی که بیشتر شبیه مغازه های لوسترفروشی بود. آنجا هم به اندازه 100 هزار تومان از انواع میوه های مخصوص شب یلدا خرید کرد و راه افتاد به سمت خانه. در مسیر بود که تلفن همراهش زنگ خورد. همسرش بود که می خواست یادآوری کند سفارش شام یادش نرود و مرد گفت که قبلا این کار را کرده و نگران نباشد. مریم امشب را هم مثل شبهای دیگر خیلی زود به رختخواب رفت و پدری کبری مجبور شد با قرض کردن از مرد همسایه ، مقداری شیرینی و میوه برای خانواده داماد دخترش تهیه کند تا طولانی ترین شب سال برای کبری زیاد هم تلخ نشود اما کمی بالاتر از خانه های آنها چراغهایی تا صبح روشن بود و اهالی آنها با چیدن انواع خوراکی های رنگارنگ و نشستن دور میز تا صبح گفتند و خندیدند...


  

87/9/25
10:24 ص

خدمت همه دوستان سلام عرض می­کنم. از تاخیر در به روز شدن پوزش می­طلبم. سخنان دیروز آقا فصلی جدید در حرکت دانشجویان و جنبش­های دانشجویی باز خواهد کرد. بر خود لازم می­دانم به زودی در این باب مطالبی را تقدیم کنم. از طرف دیگر انتخابات نزدیک است و بر ماست که از همین حالا خوب به پیرامون خود نظر انداخته و مراقب باشیم تا زمام کار کشور به دست شاه سلطان حسین ها نیفتد. این یادداشت قدری فضا را روشن می­کند.

 

این اظهارنظرها بی کم وکاست از قول مقامات آمریکایی و اسرائیلی نقل شده و فقط اندکی از بسیارهاست. در آن دقت کنید؛
    «سرنگونی دولت کنونی ایران بدون راه حل بین المللی و دیپلماسی مفید دشوار خواهد بود ولی اگر دولت احمدی نژاد از درآمدهای نفتی محروم و بی پول شود، این کار امکان پذیر خواهد بود». این اظهارنظر به نقل از «مارک وستون» در روزنامه آمریکایی واشنگتن پست آمده است. مدتی قبل از او، کاندولیزا رایس وزیر خارجه آمریکا نیز تاکید کرده بود که دولت احمدی نژاد با بهره گیری از درآمدهای نفتی در میان مردم محبوبیت کسب می کند و تحریم ها می تواند دست او را از درآمد نفتی کوتاه کرده و محبوبیت وی را کاهش دهد.
    «تحریم ها علیه ایران می تواند دولت این کشور را از درآمدهای کلان نفتی محروم کند. این تحریم دولت تهران را مجبور می کند یارانه بنزین را کاهش داده و بر قیمت این سوخت بیفزاید. در این حالت زندگی مردم در ایران با مشکل جدی روبرو می شود و زمینه ها برای نارضایتی از دولت احمدی نژاد فراهم خواهد شد.»
    مطلب فوق را روزنامه صهیونیستی یدیعوت آحارونوت در شماره 22 مهرماه 87 خود آورده است
و...
    نگاهی گذرا بر این اظهارنظرها به وضوح نشان می دهد که کوتاه کردن دست دولت اصولگرا از درآمدهای نفتی با هدف ایجاد وقفه در برنامه های عمرانی و رفاهی دولت و در نتیجه ایجاد نارضایتی در میان مردم یکی از اصلی ترین اهداف کنونی آمریکا و متحدانش برای مقابله با اصولگرایان و دولت برخاسته از آن است.
    اکنون به این اظهارنظر توجه کنید؛ «اگر نفت به عنوان یک منبع پردرآمد و بی دردسر در اختیار دولت قرار گیرد، هم مانع مردم­سالاری و هم مانعی برای توسعه جامعه است... نفت می تواند دولت را به قدرتی تبدیل کند که همه نهادهای مدنی را رقیب خود به حساب بیاورد... نفت نباید در اختیار دولت باشد و...»
    اشتباه نکنید، مطلب فوق اگرچه با اظهاراتی که در این نوشته از قول مقامات آمریکایی و اسرائیلی نقل شده کاملاشبیه است ولی این جملات، بخشی از سخنان جناب آقای سیدمحمد خاتمی رئیس جمهور سابق است که شنبه بیست و سوم آذر ماه در همایشی با عنوان «نفت، توسعه و دموکراسی» بیان شده است.

این همایش را مدعیان اصلاحات با حضور برخی از گروه های تابلودار مخالف نظام برپا کرده و «شاه »بیت آن! ضرورت کوتاه کردن دست دولت از درآمدهای نفتی بوده است! یعنی دقیقا همان که آمریکا و متحدانش با صراحت از ضرورت آن سخن گفته و می گویند.
    البته جناب خاتمی فقط بر ضرورت کوتاه کردن دست دولت از درآمدهای نفتی اصرار می ورزد و ابداً توضیح نمی دهد که اگر قرار است درآمدهای نفتی در اختیار دولت که نماینده و منتخب مردم است نباشد، باید این درآمد در اختیار چه کسی باشد؟
    نگارنده دوست دارد احتمال بدهد که آقای خاتمی متوجه همخوانی و همراهی کامل خود با دشمنان بیرونی نبوده است ولی متاسفانه شواهد و قرائنی وجود دارد که راه این احتمال خوشبینانه را سد می کند. زیرا اظهارات ایشان اولاً؛ به اندازه ای غیرکارشناسی، غیرمنطقی، در تضاد با قانون اساسی و تمامی اصول و مبانی حکومتی است که اینهمه بی اطلاعی از شخصی که 8 سال رئیس قوه اجرایی کشور بوده و تمامی درآمدهای نفتی را در اختیار داشته است، بسیار بعید به نظر می رسد! ثانیاً؛ اظهارات یکسویه ایشان مبنی بر ضرورت خروج درآمدهای نفتی از اختیار دولت بدون کمترین اشاره به کانون جایگزین برای در اختیار گرفتن درآمدهای نفتی! این تردید جدی را پیش می آورد که ایشان برای طرح نظر سخیف و غیرقانونی یاد شده عجله زیادی داشته است! چرا که در غیر این صورت می توانست، درپی طرح این دیدگاه غیرمنطقی- و با عرض پوزش خنده آور- چند کلمه ای هم درباره چگونگی عملیاتی کردن آن بر زبان آورد تا برخی تردیدهای جدی احتمال کمتری برای خطور به ذهن داشته باشد. اگرچه می دانیم هیچ راه حلی برای ارائه نداشته و ندارد. این شتابزدگی از کجا ناشی شده است؟!
    راستی! احسان نراقی یار غار خاندان منحوس پهلوی و ابراهیم یزدی مطرود حضرت امام(ره) و رابط کنونی محافل آمریکایی با برخی از گروه های داخلی در آن همایش چه می کرده اند؟! آیا پیام جدیدی آورده بودند؟ اگرنه، حضورشان به

چه منظور؟!( حسین شریعتمداری-روزنامه کیهان)


  

87/6/3
2:29 ع

زیارت به نظر من وظیفه است. بعضی می گویند دعوت است، بعضی قسمتش می دانند. اما به نظر من وظیفه است که به خدمت امامت برسی. باید بیایی و عرض ارادت کنی. بیایی و تجدید عهد کنی. حضرت رضا علیه السلام دعوت کردندو ما برای انجام وظیفه به خدمتشان رسیدیم. این یادداشت را در واحد سمعی بصری کتابخانه ی آستان قدس، کمی آن طرف تر از مضجع حضرت رضا علیه السلام می نویسم.

یکی از مسائلی که در این سفر نظرم را جلب کرد، افتتاح رواق دار الحجه بود. صبح با یکی از دوستان برای دیدن! به آنجا رفتیم. رواق زیز زمین است. از پله های برقی که پایین می رفتیم شنیدم که مردی به همراهانش می گفت بیایید، دیدن! دارد. نمی دانم چقدر خرج این رواق شده. قیمت هر متر از سنگ های کار شده در رواق را نمی دانم و همچنین قیمت چل چراغ هایی که ما اگر یکی از چند شاخه هایش در خانه ی کسی باشد به او می گوییم زندگی اشرافی مآبانه ای دارد. به دوستم گفتم این این طرز سازندگی نوعی مدل زندگی را ترویج  می دهد که به قطع مورد پسند عباد مکرمین نیست.

دوستم (( یه لیوان شربت آلبالو)) ترس داشت که اگر یکی از بچه های روستای دونخی که برای جهادی به آنجا رفته بودیم، تبلیغ روغن مایع ... را ببیند چه احساسی پیدا می کند. حالا من به شدت می ترسم که زینب، فاطمه زهرا، مهدی و غلامرضا، بچه های روستای دونخی و بقیه ی دوستانشان روزی رواق دارالحجه را ببینند و با خانه هاشان مقایسه کنند. گرچه خیال ما و آقایان راحت باشد، بعید است که بچه های روستا به این زودی ها بتوانند به سفر بوند. آخر پدر هاشان حتی نان شبشان را به سختی تامین می کنند چه برسد به هزینه ی سفر.

 البته حرم باید با شکوه باشد اما مبلّغ چه مدلی از زندگی؟

خدایا خودت ما را از این تجملات نجات بده که حالا حرم مولایمان را هم گرفته!


  

87/4/13
12:57 ع

 قبل از اول. بسم الله الرحمن الرحیم

بنده هر کارش را با نام ویاد خدا وطلب یاری از مولا شروع می کند. این شروع فقط یک اسم بردن نیست. اسم گذاری است. یک انتساب است. وقتی کار منتسب به حضرت حق باشد، باید در مسیری پیش برود که ابتدایش توکل وهمت است وآخرش قرب. «عباد» با نام خدا شروع می شود چون قرار است بنده باشد. عباد مهر بندگی بر جسم وجانشان زده اند وذ ره ای از شکر نعمت بندگی در اظهار آن است. پس بسم الله.

 اول. وعباده المکرمین

اول قرار بود اسم اینجا عبد باشد اما نشد.رجوع به زیارت جامعه و دیدن عبارات « وساسه العباد» و« وعباده المکرمین الذین لا یسبقونه بالقول وهم بامره یعملون» نام «عباد» را به ذهنم آورد. چرا درباره ی اسم،حرف می زنم؟ چون نام، هدف ومنطق را تا حد زیادی مشخص می کند.« عباد» عباد شده است که بگوید قرار بر بندگی است. فرد وجامعه هر دو باید بنده باشند. واینکه فقط بنده ها آزادند.

  دوم. اول بنا نبود که بسوزند عاشقان...

همین اول بگویم که من خیلی دل خوشی از اینترنت ندارم. شبکه ای جهانی که از ابزارهای نظام سلطه است. رسانه ای که سرشار از شهوت انگیزها وکفرآمیزهاست. وجدای از همه ی اینها، ذاتش مشکل دار است! حتی اگر خوب از آن استفاده کنی!! انشاء الله در باب برائت از اینترنت بعدها به تفصیل سخن خواهم گفت.

اما آنچه مرا به را اندازی «عباد» واداشت،کمی دغدغه بود. میدان را نمی توان خالی کرد ودودستی به بی بند وبارها ومعاندان سپرد. لذا «عباد» در این شب مبارک( شب اول ماه رجب) که از زیباترین شبهای بندگان است به روز می شود تا در حد توان، حرف های بندگان خدا را بیان کند. وحتما می دانید که همه ی بنده ها انقلابی هستند!!!!

   سوم. امامی که بنده بود

اگر بنا باشد یکی از عباد را برای بنده شدن الگو قرار دهیم؛ احق که بهتر از امام خمینی پیدا نخواهیم کرد. امام، عرفان ومعنویت را با مبارزه وسیاست آمیخت. امام از آنهایی نبود که اخلاق ومعنویت از اورا از هجوم علیه استکبار باز دارد و امام از آنهایی نبود که کار ورهبری دنیای اسلام اورا از خانه وخانواده دور کند. امام در برابر کودکان چون کودکی مهربان ونرم خو بود ودر برابر دشمنان دین، مقتدر ومتکبر. الگوی ما حضرت امام است.

 چهارم. تا در میکده شادان وغزل خوان بروم

از همین امشب بد مست شده ایم. آنکه با او بین حق وباطل فرق می افتد، از خانه ی خدا خواهد آمد. آنها که طواف می کنند، به گرد محل ولادت علی( علیه السلام) می گردند. البته شهیدان به دور سرش گشتند وجانشان را فدایش کردند.

یاعلی


  
مشخصات مدیر وبلاگ
 
لوگوی وبلاگ
 

عناوین یادداشتهای وبلاگ
خبر مایه
بایگانی
 
صفحه‌های دیگر
دوستان
 

ترجمه از وردپرس به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ